معنی پدر علم پزشکی نوین
حل جدول
کلود برنارد
پدر علم پزشکی
بقراط
پدر علم زیست شناسی و پزشکی نوین
کلود برنارد
علم پزشکی
طب
پدر علم زیست شناسی نوین ایران
محمود بهزاد
پدر پزشکی تجربی
کلاود برنارد
پدر علم رایانه
چارلز بابیج
اطلاعات عمومی
واژه پیشنهادی
لغت نامه دهخدا
نوین. [ن ُ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان خورخوره ٔ بخش دیواندره ٔ شهرستان سنندج. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).
نوین. [ن َ / ن ُ] (ص نسبی) منسوب به نو. جدید. بدیع. (یادداشت مؤلف). || خوبترین از هرچیزی. (ناظم الاطباء). رجوع به نو شود.
نوین. [ی َ] (ترکی / مغولی، اِ) کلمه ٔ ترکی مغولی است و به صورتهای نویان، نویین، نوئین، در فارسی به کار رفته است. رجوع به نویان شود: پسران و امرای بزرگ و نوینان و هزاره و صده و دهه را مرتب و مبین کرد. (جهانگشای جوینی). به وقت مراجعت ایشان پسران و نوینان و امرارا فرمود تا... (جهانگشای جوینی). چه هر ولایتی نوینی داشت و هر شهری را امیری بود. (جهانگشای جوینی).
نوین. [ن ُ] (اِخ) دهی است از دهستان اورامان بخش رزاب شهرستان سنندج، در 12 هزارگزی جنوب غربی رزاب و یک هزارگزی جنوب رودخانه ٔ اورامان، در منطقه ٔ کوهستانی معتدل هوایی واقع است و 360 تن سکنه دارد. آبش از چشمه، محصولش غلات و میوه ها و لبنیات، شغل مردمش زراعت و کرایه کشی و گله داری و کرباس بافی و شال بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).
معادل ابجد
801